يك روز در خانه نشسته بودم تلفن زنگ زد؛ گفتم:« كيستي؟»
گفته: « منم»!
«شنيديم آقاي رستمعلي مسوول روابط عمومي استانداري مازندران قراره مسووليني را كه از آنان در مطبوعات انتقاد شود طي مراسمي مجاب به دادن جايزه به نقاد خودشان بكنه؟»
گفتم:« ما مينويسيم به شرطي كه آقاي رئيس از مدير كل صدا و سيما و حوزه فرهنگ هم جايزه بگيرد اگر رنسانس فرهنگي ايجاد نشد؟!»
راستش از اين خبر بسيار حكيمانه بسي خرسند گشتم؛ اين پيام رستمعلي دوپينگي بوده در حوزه عدم دلواپسي خبرنگاران از نقادي عملكرد مديران ضعيف و كم كار چرا كه حتما امنيت شغلي خبرنگاران را نيز آقاي رستمعلي تامين ميكند.
واقفيد در تمامي اعلاميهها و پيمان نامههاي حقوق بشري دستيابي به رفاه مادي و پيشرفت معنوي و علمي در زندگي بهتر به رسميت شناخته شد و از دولتها خواسته شد براي اجرايي كردن اين حق كوشيده به پاسداري از امنيت شغلي افراد بپردازند.
آخر برادر! اكثريت خبرنگاران دل و دماغ نقد را از دست دادند.
خودكار براي نقد نميچرخد ( ميتوانيد بخوانيد نميچربد) جوهر رنگ عوض ميكند، بگم؟ چيزه!! رودخانه پشت خونه ما (ماچك) كه درختان افرا آنرا احاطه كرده ديگر خشكيده، حال همكارم بد شده به اورژانس زنگ زديم به موقع به ما نرسيد و ما زودتر به مطب رسيديم، دريا آبش شوره، امسال اصلا ماهي سفيد نخورديم، ماست سفيده برادر سفيد!!
اون قديما كه ديوار موش داشت و موش هم گوش، اما حالا موشه گوشش بدهكار نيست آخه يه كوچولو وسيله اومده ميگن هميشه باهات همراهه، خبرنگار جان حرف زياد بزني صدا ضبط ميشه؛ ببخشيد آقاي مديركل صدا ضبط ميشه ولي تكذيب هم كه بشه صدا پاك ميشه؛ الان هم كه خدا خيرشان بده حضرات وب گردي هم بلدن يه كوچولو موچولو تو وبلاگها و سايتها انتقاد بشه فورا سايتهاي قوي تر روابط عموميها پاسخگو ميشوند.
آري برادرجان! اعلام جايزه به منتقدان مسئولين از آن معجزههاي هزاره سوم بود.
كه با شجاعت اعلام كرديد، جايزه منتقدين! گويا اين بار حس هم ذات پنداريت گل كرد.
آقاي رئيس خوب ميدانيد رفتارهاي ناصواب زيادي در جامعه ما وجود دارد كه تبديل به بخشي از فرهنگ و هنجار شده است و هيچ روزنامهنگاري نميتواند بدان بپردازد چراكه متهم به سياهنمايي ميشود.
از پارتيبازي و كمكاري بزرگنمايي، تمرد و قانونگريزي و ... و نياز به تذكر پيدرپي دارد.
چرا كه هركجا نقد و انتقاد كم باشد امكان فساد زياد ميشود.
ما البته در اختتاميه نمايشگاه مطبوعات از زبان معاون محترم سياسي-امنيتي كه خود از كارشناسان خبره حوزه فرهنگ و سياست ميباشد كه البته حوزه فرهنگش بر سياست ميچربد شنيده بوديم كه نقد منصفانه و دفاع واقعبينانه موجب توسعه و پيشرفت هست كه چاشني جايزه شما نيز به ما اميدي دوباره داد.
البته آقاي رستمعلي حساب آن روزنامههايي كه ميخواهند اختيارداري كنند و تكليف همه را يك تنه خودشان تعيين كنند و ... را روشن نكرده است كه ...
با خود انديشيدم و در پايان به همكار مطبوعاتيام عرض كردم: « با حساب سرانگشتي كه من كردم اگر آقاي رستمعلي بالا غيرتا پيشنهاداتش را عملي كند ديگر نياز به اين در و آن در زدن براي گرفتن رپرتاژ آگهي نداريم بلكه هر هفته انتقاد از دو مدير نقدپذير كافي است تا از طريق دريافت جايزهاش هزينه چاپ و تحريريهمان تامين شود به شرط اينكه امنيت روزنامهنگاران هم تامين شود.
آقاي رستمعلي ضمن تشكر از شما، يادداشتم را با شعري از پروين اعتصامي به اتمام ميرسانم:
« حديث نيك و بد ما نوشته خواهد شد /// زمانه را ورقي و دفتري و ديواني است»
راحله حاجيان - خبرنگار